خدایا عاشقت هستم
نمی دونم از كجا شروع كنم چون در دلم غمی دارم كه گفتنی نيست و هر
لحظه بيشتر و بيشتر ميشه
اين درد هر از گاهی به سراغ من مياد و من نميتونم جلوشو بگيرم
يعنی نمیدونم چطوری جلوشو بگيرم ای كاش راهی وجود داشت اون وقت ديگه
مشكلی وجود نداشت
مدتی بود كه بی خبر بودم حدود ۲ سال ولی باز سرنوشت اونو جلوم قرارداد
در حين اين كه لذت داره ولی قلبتو فشار ميده نمیدونی چيكار كنی
منم واقعاً نميدونم چيكار كنم
نه راه پس دارم نه پيش نميدونم چه گناهی در حق خدا كردم كه اين حس با منه
مثل يه آتيش ميمونه
كه هر لحظه افروخته تر ميشه سر تا پامو گرماش ميگيره نيمتونم تصميم بگيرم
گيج ميشم نيمدونم آخرش چی ميشه درهر دفعه كه اين حالت برام پيش مياد
بلاتكليفم
خودمم موندم كه آخه چرا؟
اكثرشبها خواب ميبينم و هر دفعه كه خيلی به اين موضوع فكرميكنم سراغم مياد
دركار خدا موندم خودش ميدونه من چی ميگم و سؤالی كه ازش دارم اينه كه :
خدايا توكه ميدونی در اين راه فايده ای نيست هيچ منفعتی نيست هيچ سودی
نيست و هيچ آينده ای نيست
پس چرا اين حس رو در بنده ايكه هيچ كاری از دستش برنمياد قراردادی
دوست داری زمين خوردن بنده تو ببينی آخه من چيكار كنم دسته خودم نيست
خدايا تكليف منو با خودم روشن كن هر چه زودتر بهتر ديگه داره ديرميشه
(روحش شاد ماه پیشونی)
نظرات شما عزیزان:
سلام پژمان
الان اومدم وبلاگت
کار خوبی کردی که ادرسشو گذاشتی تو لینکدونی
ببین ده چه جای خوبیه ... اگر شهر بود حالا حالا ها ادرس وبلاگتو پیدا نمیکردم .
قالب رو عوض کردی... قشنگ شده
متن ماه پیشونی خیلی قشنگ بود
دستت درد نکنه...
Design By : Mihantheme |